چند صباحی است شیخ علی خان های میانه این منش را پیش گرفته اند وبا دادن نیمچه وعده هایی به مردم و با نگاهی حقارت آمیز به شعور آنها، به جای پرداختن به رسالت اصلی خود که همانا تلاش جهت برطرف ساختن نیازهای اولیه ی آحاد ملت می باشد ، توان اندک خود را صرف مرتفع ساختن نیاز غیر ضرور و جزئی می دارند ،مسائل و موضوعاتی که بودن یا نبودنشان کوچکترین تاثیری بر روند زندگی متن مردم نخواهد داشت و درد آور تر ، آنجایی است که حتی در به انجام رساندن این وعده های تحقیر آمیز نیز تعلل های غیر قابل قبولی از خود نشان می دهند که همچون نمکی بر روی زخم های تحقیر شدنمان پاشیده می شود.
از نماینده ای بگیر که در روزهای اخیر ، بیشتر برنامه هایش خلاصه شده در گرفتن گیرنده ی دیجیتال سیما ، هر تریبونی که پشتش می رود ، هر رسانه ای که دستش می رسد ، هر کسی را که می بیند ، علاوه بر نشان دادن آن پاراف های معروف ، گریزی هم بر موضوع گیرنده ی دیجیتال سیما می زند و اینکه چند صد میلیون بودجه ی ناقابل را من گرفتم و این را هم من کردم و هدیه ی من به مردم است .
دریغا بر ما که درد مردم را پرپر شدن تصویر تلوزیون می دانیم و از درد واقعی آنها که پرپر شدن جوانان شان مقابل چشمانشان است غافلیم که از فرط بی کاری به بیراهه ی فساد کشیده می شوند.
تا شهرداری که بعد از مدت ها تصدی این پست ، در ماه های آخر یادش افتاده که گویا مقوله ی فرهنگ و هنر هم جزو حوزه های اصلی مدیریت شهری است و اما باز به جای رسیدن به مسائل زیر بنایی و تلاش برای حل مشکلات اساسی و نیز حل مصائب هنرمندان و اهالی فرهنگ که بومی منطقه هستند، به مردم وعده ی اجرای سیرک و کنسرت فلان خواننده ی پاپ را در ایام اعیاد شعبانیه را می دهد تا هم مردم را چند روزی دلخوش کند و هم بتواند در کارنامه ی خود یکی دو مورد به اصطلاح دست آورد فرهنگی!! هم بگنجاند .
اما شعبان آمد و رفت ، رمضان هم آمد و عید فطر هم نزدیک شد و نه حرفی از کنسرت پویا خان بیاتی است و نه حدیثی از نمایش سیرک جذاب!
در ضمن عید نوروز هم گذشت ، عیدی هایمان را هم گرفتیم اما هنوز تلوزیون هایمان پرپر می زند ، جوانانمان هم پرپر می شوند !
و این مسئولان ما خواهند بود که در روز موعود در پیشگاه احدیت پاسخگوی قصورهایشان خواهند بود.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو